با سلام خدمت شما عزیزان
اگر شما هم یاداشتی دارید که
میتوان آن را در این وبلاگ جای داد
لطفا آن را به جیمیل زیر بفرستید
yadasht.blogsky@gmail.com
یا در قسمت نظرات برایم تایپ کنید
اگر هم خواستید با نام خودتان باشد
نام خود را ذکر کنید.
منتظر نظرتون هستم.
با تشکر
امیرحسین محمودزاده
ادامه...
نظرسنجی
به نظر شما عملکرد تیم مذاکره کننده هستی چگونه است؟
00.00%
50.00%
50.00%
این نظرسنجی در تاریخ سهشنبه 10 تیرماه سال 1393 به اتمام رسیده است
یه خانومی گربه ای داشت که هووی شوهرش شده بود. آقاهه برای اینکه از شر گربه راحت بشه، یه روز گربه رو میزنه زیر بغلش و 4 تا خیابون اونطرف تر ولش می کنه. وقتی خونه میرسه میبینه گربه هه از اون زودتر اومده خونه. این کارا رو چند بار دیگه تکرار می کنه، اما نتیجه ای نمیگیره. یک روز گربه رو بر میداره میذاره تو ماشین. بعد از گشتن از چند تا بلوار و پل و رودخانه و. . . خلاصه گربه رو پرت میکنه بیرون. یک ساعت بعد، زنگ میزنه خونه. زنش گوشی رو برمیداره. مرده میپرسه: " اون گربه کره خر خونس؟" زنش می گه آره. مرده میگه گوشی رو بده بهش، من گم شدم
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
یه خانومی گربه ای داشت که هووی شوهرش شده بود. آقاهه برای اینکه از شر گربه
راحت بشه، یه روز گربه رو میزنه زیر بغلش و 4 تا خیابون اونطرف تر ولش می کنه.
وقتی خونه میرسه میبینه گربه هه از اون زودتر اومده خونه. این کارا رو چند بار
دیگه تکرار می کنه، اما نتیجه ای نمیگیره.
یک روز گربه رو بر میداره میذاره تو ماشین. بعد از گشتن از چند تا بلوار و پل و
رودخانه و. . . خلاصه گربه رو پرت میکنه بیرون.
یک ساعت بعد، زنگ میزنه خونه. زنش گوشی رو برمیداره. مرده میپرسه: " اون گربه
کره خر خونس؟" زنش می گه آره.
مرده میگه گوشی رو بده بهش، من گم شدم